دیشب رفته بودیم خونه داییم... خیلی خوش گذشت اما اارش یه خورده عجیب بود.

عجیبیش بخاطر این بود که دونه پرتقال رفته بود توی دماغ داداشم.داییم باورش نمیشد که دونه پرتقال رفته تو دماغش.

برای شناسایی بهتر چراغ قوه ی گوشیش رو روشن کرد

انداخت تو دماخش.پسردایی کوچیکم که یک سال و هف هش ماهش بیشتر نبود گوشی داییم رو برداش و میخواست با چراغش تو دماخ داداشم رو نیگا کنه و هی دست تو دماخ خودش میکرد..

خلاصه از اخر کاربه جایی کشیده شد که بچه رو  بردن اورژانس وباپنس دونه پرتقال رو کشیدن بیرون.