۳ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

من و این مقتل ها

توی این چند روزه که اخبار مراسم عزای حسینی رو توی زنجان  و قزوین نشون میداد خیلی هوس کردم که میون اون همه ادم مخلص باشم وباروضه های سنگینشون ، اشک بریزم. ازته دلم آرزو میکنم که توی یکی از مراسم هاشون شرکت کنم....

 

من و این مقتل ها

الحمدالله

 

  • ۸ | ۰
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • میــ๛ آنـہ
    • جمعه ۲۳ مهر ۹۵

    لبیک یاحسین(ع)

    حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود. افسوس که به جای افکارش،

    زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.

    دکتر علی شریعتی

  • ۸ | ۰
  • نظرات [ ۸ ]
    • میــ๛ آنـہ
    • جمعه ۱۶ مهر ۹۵

    ناگفته ها

    توی این عروسی ، پشت و روی همه معلوم شد.معلوم شد که کیا واقعا ادم رو ازته دلشون دوسدارن .«خیلی معدودا این آدما ، مثال اول و بارزش مامانمه که درهرحالتی منو دوسداره»... خداحفظش کنه... .

    فقط میخواستم اول مهر رو به روایت یه دانش آموز روستایی توصیف کنم...

    گردوهامون رو بادستایکوچیک و زبرمون جمع کردیم... دیگه رمقی نمونده بود... تازشم باید پوست اونارو در میاوردیم که اینطوری دستان کوچک و ظریف دخترانه مان سیاه میشد... و سرشار بودیم ازخستگی و کوفتگی.. کاش تمام بشود این روزها که مارااز پا می اندازد . ازطرفی خوشحال بودیم که با فروختن گردوها در لب جاده روستا به مردمی که دارند از شهر میایند تا هفته های اخر شهریور خود را سپری کنند ؛ پول کتاب مدرسه مان در آید.. راستی  یادم رفت بگویم که بیشتراوقات دفترهایمان کهنه بود یعنی اگر از سال پیش دفتری نصفه میماند، برگه ای سفیدش را میکندیم و با نخ سوزن میدوختیم . کیفمان هم از به هم دوختن چندتا جوال ، درست میکردیم...

    چقدردردناک بود وقتی که اول مهر به خوابگاه می رفتی ووجودمان سرشار از دلتنگی  بود....یادش بخیرکه اگر دیر می رسیدیم معلم باخط کش فلزی اش مارا در سرمای زمستان تنبیه میکرد و دلمان برای ارامش می تپید... ارامشی که در انتطار ما بود. گاه شبها بخاطراین کابوس ها که هیچوقت تمامی نداشت؛ چشمانمان، خوابمان... گریه آلود میشد...ما بااین همه درد باز هم باشادی میخواندیم «باز آمد بوی ماه مدرسه، بوی شادی های راه مدرسه...ـ»

    بوی ماه مدرسه...

  • ۶ | ۰
  • نظرات [ ۷ ]
    • میــ๛ آنـہ
    • جمعه ۲ مهر ۹۵
    یا دلیل المتحیرین
    بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج ٩١ - الصفحة ٣٨٦