امروز عصری مشهد خیلی خیلی گرم بود . اونقد گرم بود که فکرمیکردی جهنم واقعا اینطوریه ...
بخاطر همین سعی کردم دیگه اشتباهی نکنم تا گرفتار جهنم بشم؛ خدایا غلط کردم.
اومدم خونه مامانم میگفت علی ضیا تو برنامه فرمول یک ،
مهمان ویژه ای رو دعوت کرده بودن بنام آقای کمیل نظافتی.
به گفته ی مامانم ایشون برای یک بیمار کلیوی که بچه بوده و اوضاع خوبی نداشتن رو اهدا میکنه
و برای خوب شدن وضعیت زندگی اون بچه خونه و خیلی از دارایی های زندگی شو به اون بچه میده.
+ برای سگ های بی پناه ، پناه داده...[متن اصلی خبر در لینک همراه میباشد]
مامانم یه چیز دیگه هم گفت اونم اینه که بامحسن چاووشی که به گفته ی خودش باهم رفیق فابریکن ،
خیلی کارای خوبی انجام دادن... این نشون میده که چقدر دلاشون بزرگه ...
**خدایا به ماهم ، توفیق کمک کردن به دیگران رو بده.
____
تودلم یه آشوبیه که نگین! امتحانات نهایی میخواد شروع بشه و من هرلحظه اظطرابم زیادتر میشه ولی من به خودم اینو اثبات کردم که اگه موشکافانه بشینم بخونم به آنچه که میخوام برسم... میرسم.