سلام نام خـــــــــداست ...


کدام جاده . . . کدام راه . . . کدام نگاه . . . مرا می رساند به آسمان آبی تو ؛ ای آفتاب هشتم !
می خواهم در پیشگاه ورق ، ورق های ناب نگاهت ، ساده بگویم از ساده زیستنم و ساده بگویم از زمانه که دل مرا با هر چرخی می چرخاند و با هر لرزی می لرزاند .
سالهاست که مادرم به امید نگاهت در رواق ها و سقاخانه هایت ، منتظر انعکاس نوری است ؛ چراکه شکسته بال تر از مادر من در میان کبوترانت نیست ، دلش خوش است که نامش کبوتر است.                
پدر ومادرم سالهای زندگی خودشان را در کنار حضور پررنگ تو گذرانده اند و عمری است که دلشان را در ضریحت جا گذاشته اند اما بگویم ؛ راستش را نمی دانم ، دلشان را درحرم گره زده اند یا جا گذاشته اند ؟!... فقط می دانم اینها همه بپای میزبانی توست.
میزبان گریه هایم ، نیازهایم ، غصه ها و دلتنگی هایم ، رضا (علیه السلام) است که غریبی را احساس کرده و حال ، غریبه ها به آستان کرم او چشم دوخته اند و به دستان پر آوازه اش ، توسلی کرده اند و احساس تازگی در رواق هایش ، اندیشه های خسته را به سوی خود می خواند.
کبوترام عاشق گرداگرد حرم تو، پاک می چرخند و تو رابه دیده طواف می کنند ؛ کاهی فکر می کنم کبوتر بودن بهتر از انسان بودن است ...گاهی ...گاهی...گاهی... .
همین که در کنار پنجره فولادت من باشم و تو به هزار لحظه لحظه ی دیگرمی ارزد و در آخر رو به حرمت نیت نماز دو رکعتی عاشقی میکنم وبس .   از تو نوشتن کاریست بس دشوار و سخت ، تنها ساده می نویسم ؛ دوستتـــ... دارم.

# فائزه_حسین_زاده

1. اینکه هوای مشهد بسیاربارانی و سرده و همینطوری داره میباره. جای شما عزیزان درحرم حضرت عشق، بسیارخالیست

2. برای ماهم دعا بفرمایید.